سید حسن سجادی:
به طور کلی هر شخصیت مصلحی که دست به اصلاحات و بهبود وضع موجود یگ جامعه بزند پیام هـای او در جهان پخش شود و در تاریخ ثبت گردد، به جز طرفداران و موافقین او، تجربه نشان داده است افراد کارشکن سر راه او قرار خواهند گرفت و با تمامتوان مانع به ثمر نشستن برنامههای اصلاحی او خواهد شد. امامخمینی نیز در راه انقلاب و تغییر نظامبا موانع بیشماری روبرو بود. ولی پیامهای چون خدایی بود جهانی شد.
در نوشتار حاضر نخست این مسئله بررسی شده، و سپس به دیدگاههای ایشان در مورد افغانستان پرداخته شده و در کل به پنج نکته مهمو اساسی اشاره شده است.
نخستین سخنی که از اهمیت زیادی برخوردار است این است، که حضرت اماماز همان آغاز، انجامتجاوز روسها به افغانستان را با نگاه تیزبین و دقیقش دید و سرنوشت خفت بار آنها را پیش بینی کرد، پس از بررسی این مطلب، به حمایت همه جانبه اماماز ملتهای مظلومجهان و به خصوص افغانستان اشاره شده و به نگاه عمیق و شناخت همه جانبه اماماز ملتها و آگاهی ایشان از دوران و زمان خویش، عطف سخن شده و به اثرات چهار دسته از پیامهای شگفت و فوقالعاده و نفوذ کلامایشان بر دلهای آماده مردمافغانستان پرداخته و در نهایت به اهداف شوماشغالگران از دیدگاه امامتوجه شده است.
مقدمه
یکی از چیزهایی که در هر انقلابی در آغاز کار برای پیشرفت انقلاب کمک میکند و سبب میشود که مردمآگاهی پیدا کند، اطلاع رسانی است که در هر زمینه باید اطلاع رسانی گسترده باشد تا بتواند حقایق را به مردمبازگو کند و مردماز وضعیت موجود هر وقت اطلاع پیدا کنند، تا بتوانند بهتر تصمیمگیری کنند. در سالهای 1332 وقتی اماماز خطرات شرق و غرب و اهداف آنها سخن میراند و فریاد میکشد و به جامعهی آن زمان هشدار میداد و از حق ملتها دفاع میکرد و در مقابل انحرافات دینی کشف اسرار نوشت و این نکته را یاد آور شد که بلوک شرق و غرب در صدد توسعهطلبی و استعمار ملتها است، آن وقت نه تنها کسی با امامهمکاری نمیکرد، بلکه قلمهای مسمومو ننگین زیرکانه دست بکار تحریف و وارونه جلوه دادن اساس و زیربنای کلمات حضرت امامشدند و در صدد دور نگهداشتن نسلهای آینده بلکه نسل معاصر آن زمان از حقایق و اصول ویژهای که این حقایق انقلاب را به جهانیان معرفی کند، بودند.
این توطئهی خائنانه در مرحله اول از طرف قلمبه دستان مارکسیستهای بیگانه از خدا و خلق بود، که نابودی خود را در وجود جنبش اسلامی میدیدند، و از آن طرف پیشرفت و نفوذ مارکسیسمرا در شکست و نابودی جنبشهای آزادی بخش اسلامی و ملی میدیدند، لذا با تمامنیرو و جهت در همشکستن اساس این نهضت اسلامی و سرکوبی پیروان آنها با مستکبرین و شاه، همکاری عملی و همه جانبه را داشتند. نمونه بارز آن همکاری نامقدس استعمار سرخ و سیاه میباشد.
در مرحله بعدی توطئههای ناپاک از طرف خودباختگان مدعی اسلامبود، که به علت عدمآگاهی از اسلامناب و یا روی وابستگیها و بند و بستها معتقدند که بدون تکیه به یکی از دو بلوک شرق و غرب نمیتوان به پیروزی دست یافت و مرتب شعار میدادند که میان اسلامو مکتبهای چپی و راستی راه مشترکی است، از این روی گروهی از آنان ( به اسماشتراک اهداف مارکسیستها را دنبال میکردند، و گروه دیگر باز به اسمهدف مشترک با اصحاب کلیسا به مغازله میپرداختند، و از اتحاد پیروان ادیان سخن میگفتند و با رژیمهای دست راستی و ارتجاعی کشورهای اسلامی بند و بست مینمودند.)
لکن نباید فراموش کرد که این کارشکنیها، توطئهها و اتحاد نامقدس عوامل سرخ و سیاه در مقابل اراده و مشیت نیروی لایزال که بر پیروزی و فرمان روایی پیروان راستین مکتب توحید تعلق گرفته است سخت سست و ناتوان میباشد، و انجامی جز شکست و محکومیت برای توطئه گران جهان خوار و عوامل مزدور آنان در بر ندارد، زیرا نظامعالمآفرینش بر پایه حق استوار است و باطل را در آن راهی نیست. خدای خالق عالمفرمود: "ما آسمانها و زمین و هر چه که میان آن دو است جز به حق نیافریدیمـ." لذا هر سنتی که مطابق با میزان حق نباشد محکومبه زوال بود و هیچ سنتی در برابر حق، توان مقاومت ندارد.
"پیش از شما مللی بودند و رفتند، پس در اطراف زمین گردش کنید و ببیند آنان که وعدههـای الهی را تکذیب نمودند چگونه هلاک شدند."
سنت شکستناپذیر و غیر قابل زوال الهی از اصول همگانی و همیشگی است نه از جهت زمان و نه از جهت مکان تغییر پذیر میباشد. لذا در تمامجوامع و در همه ادوار تاریخ باقی و برقرار خواهد بود.
قرآن کریمهمان طوری که حق را پیروز و باطل را رفتنی میداند که فرمود: " با ظهور حق، تمامباطلهـای سابقه دار زایل گشته و هیچ باطل تازهای همتوان ظهور نخواهد داشت."
و یا فرمود: "به امتت بگوای رسول من، که حق آمد و باطل نابود شد که باطل رفتنی است."
نحوه پیروزی حق و نابودی باطل را نیز چنین تبیین فرمود: "یعنی حق را بر باطل چیره میکنمـ، پس حق، باطل را مغز کوب کرده و باطل سرکوب شده نابود گشته و محکومبه زوال خواهد بود."
آیتا... جوادی آملی میفرماید: (اگر جامعهای که قیامکرده، حق را بر باطل چیره نکند و با قدرت حق، باطل را برای همیشه سرکوب ننماید، باطل همچنان به زندگی کاذب خود ادامه میدهد.
بنابراین پیروزی، بیتفاوتی و یا غفلت از توطئه بیگانگان خارج و مزدوران داخلی و... مانع تداومانقلاب خواهد بود.)
انقلاب شکوه مند حضرت امامخمینی(س) چون بر اساس اعتقاد به معارف اسلامی و عمل کردن و یاری کردن به مظلوماستوار بود توانست جاهلیت شاهنشاهی را سرکوب کرده و آن را به دست نسیان بسپارد.
پس دنباله گروهی که ظلمکردند بریده شد و ستایش سزاوار خدایی است که پروردگار جهانیان است.
سرّش آن است که حق، گذشته از این که جنبه اثبات دارد که موقعیت خود را تثبیت میکند، از جنبه نفی نیز برخوردار است، لذا هرگونه باطل را زدوده از بین میبرد، اگر چیزی بتواند خود را تثبیت کند مادامی که نتواند باطلزدایی کند حق نیست، بلکه باطل است که در پوشش حق میباشد، از آنجایی که قیامامامخمینی برای حق بود و به غیر از رضایت الهی چیزی را دنبال نداشت، پیاماو کاخهای پوشالی ابرقدرتها را به لرزه در آورد. لذا امامرا تحمل نمیتوانستند. آنان چگونه میتوانند خمینی را تأیید کنند و راه او را بپویند که قاطعانه به همه قدرتهای عالماعلاممیداشت:
(اگر دوَل اسلامى و ملل مسلمان به جاى تکیه به بلوک شرق و غرب به اسلامتکیه میکردند و تعالیمنورانى و رهاییبخش قرآن کریمرا نصب عین خود قرار داده و به کار میبستند، امروز اسیر تجاوزگران صهیونیسمو مرعوب فانتومامریکا و مقهور اراده سازشکارانه و نیرنگ بازیهاى شیطانى شوروى واقع نمیشدند.)
آنان چگونه میتوانند علیه امامخمینی و راه و اندیشه ایشان دست به توطئه نزنند که میگوید:
(باید توجه داشته باشید تا روزى که ملت اسلامپایبند این مکتبهاى استعمارى میباشد یا قوانین الهى را با آن مقایسه میکند و در کنار همقرار میدهد، روى آسایش و آزادى نخواهند دید. و این مکتبهایى که از چپ و راست به ملت اسلامعرضه میشود، فقط براى گمراهى و انحراف آنان است و میخواهند مسلمانان را براى همیشه خوار و ذلیل و عقب مانده و اسیر نگه دارند و از تعالیمآزادیبخش قرآن کریمدور سازند. استعمار چپ و راست، دست به دست همداده براى نابودى ملت اسلامو کشورهاى اسلامى کوشش میکنند، و در راه اسیر کردن بیشتر ملتهاى مسلمان و غارت سرمایه سرشار و منابع طبیعى آنان با یکدیگر سازش کردهاند.)
لذا پرچمداران کفر و الحاد، تنگ نظران مادی، خدایان دالر و پاسداران استبداد از او هراس داشتند، زیرا مبارزه همه جانبه او علیه آنان طبق وعده الهی به پیروزی انجامید و آتش عشق خمینی که در دل میلیونها مسلمان شعله ور گردیده، با فوتهای سست و ناپایدار خاموش نمیشود این ابرهای پراکنده و زودگذر سستتـر و ناپایدارتر از آن است که بتواند جلو تابش این خورشید انقلاب آفرین را که بر چکامدل تودههـا نشسته است بگیرد و آن را از نورافشانی و گرمی و حرارت بخشیدن بازدارد.
چه خوب میگوید آن شاعر بلند آواز:
ای که از خورشید و خدا، میآیی، دشمنانت در ظلمت شب، میخواهند: شعله نور تو را فوت کنند. با نفسهای پلید.
این محال است که خورشید با یک تکه ابر سیاه پنهان ماند، دشمن همچو درخت سست و نحیف ریشههـاش رسیده روی زمین، در افول است، ای تو در مرامشهیدان وطن ماندگار، تو در کلنگ کارگران، در اشک زنان ما، در ذهن کودکان ما، در هر طلوع آیتی از مبارزه ای، و در غروب تبعیدی غربتی، تو در کتیبههـای الهی، در کوههـا، در شفق، در فجر ماندگاری، تو در حماسههـا، گلوله مجاهدین، رگبار مبارزین ماندگاری.
تو در مدرسههـا، در طلبه، در حجرههـا، در شبستانهـا جاودانی. رد پای تو بر کوچه کوچههـا، بردشتها و کویرها، باقی است.
آنچه که خمینی شناسان و سیاستمداران و جویندگان کوی خمینی میگویند و شاگردان آن حضرت شهادت میدهند این است که پیکره اهداف خمینی از این انقلاب و نیت او از این هدف و دیدگاه او بر این راه این چند چیز است که آیتا... جوادی آملی در همین باره میگوید:
1- اما مراحل رضوان ا... تعالی علیه برای هدمجاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلامناب محمدی(ص) چهار عنصر اساسی انقلاب را که به مثابه ارکان چهارگانه بنیان مرصوص اسلامی است به خوبی شناخته و به آنها ایمان آورده و شرائط تحقق آنها را عقلی دانسته نه حصولی و وجوب نهضت را در این باره مطلق دانسته نه مشروط، لذا در تحصیل آنها از هیچ ایثاری دریغ نکرده و از هیچ نثاری مضایقه نفرمود.
2- هدف امامراحل(س) جز رضای خدا و احیای کلمه علیای الهی نبود، زیرا رسول اکرمـ(ص) چنین فرمود: (هر فردی از امت اسلامی اگر همت روزانه و اهتمامهر بامدادش جز خداوند باشد، از خدا بیگانه است و چنین شخصی الهی نمی اندیشد و برای خدا کار نمی کند و در نتیجه حشر او نیز به انگیزه موهومغیر خدای است.
3- حفظ استقلال و عزت در برابر دولت طغیانگر و حاکمجبّار (خواه داخلی و خواه خارجی) از ویژگیهای امامخمینی(س) بود، زیرا رسول گرامی اسلامچنین فرمود:
(هر کس در برابر ظالمـ، اظهار مذلت کند و با طوع و رغبت در برابر ستمتسلیمگردد، از خداندان عصمت و طهارت(ع) بیگانه است.)
چون آن ذوات نورانی مثل اعلای عزّت خواهی و ستمستیزی اند.
4- اهتمامبه امور جامعه انسانی اعمّ از مسلمان و غیر مسلمان برای امامـ، جاذبه فراوانی داشت، زیرا حضرت پیامبر اسلامچنین فرمود: (هر کس ندای مظلومیت فردی را بشنود (خواه آن استغاثه کننده مسلمان باشد یانه، که از جامعه اسلامی کمک طلب مینماید) و جواب مثبت و سودمند به او ندهد از حوزه اسلامکامل بیرون است.)
آنچه را که خمینی شناسان باور دارند و میتواند تفسیر کلمات آیت ا... جوادی آملی باشد، این است که حضرت امامچهار امر مهمرا برای جامعهی بشریت انجامداد و چهار خدمت جهانی کرد. یکی خدمت خاصی برای ایران انجامداد که حکومت طاغوت را برداشت به جای آن حکومت اسلامی گذاشت. آن چهار امر مهمو جهانی عبارتند از:
1- یک بار دیگر ثابت کرد که میتوان با دست خالی تار و پود ظالمین را در همکوبید و آنها را از اریکه قدرت به زیر کشید، ظلمرا زمین گیر کرد و چنین وانمود کرد میشود دل به دلها حکومت کند، و میشود میلیاردها دل را بسوی خویش بکشد و همه را مسخر خویش گرداند، و یک بار دیگر قیامسید الشهدا(ع) تکرار شد و ثابت شد که اگر عالمبه علمخویش عمل کند میتواند وارث انبیاء و معصومین(ع) باشد.
به تعبیر حکیمفرزانه، ویکی از شاگردان امامخمینی، آیت ا... جوادی آملی: (نیابت امامخمینی(ره) در نهضت اسلامی بیش از هر چیزی به نیابت از حضرت حسین بن علی بن ابی طالب(ع)) شباهت داشت؛ چه اینکه نیابت آن عنصر کمبدیل در نشر معارف عقلی و نقلی از حضرت اماممحمد باقر(ع) و امامصادق(ع) بود. و مکرر نیز خود آن حضرت وقتی مسائل محرممیشد میفرمود محرمو صفر را زنده نگهدارید که ما هر چه داریماز محرمو صفر است، تمامبرنامههایی که در محرمو صفر بود آمد و در محرمو صفر انقلاب آغاز شد تا به پیروزی رسید.
2- قلمبه دستانی که پیش از نوشتن هر نامه، ویا پیش از ذکر خدا و یا بعد از ذکر خدا چند صفحه مدح سلطان مینمودند و حاکمرا ظلّ ا... قلمداد میکردند، و تعبیرهای کاملا مبالغه آمیز و غلو در حق آنها به کار میبردند، امامآمد به قلمبه دستان جرئت داد و گفت میشود به جای مدح سردمداران ظالمعالمـ، مرگ بر طاغوت نوشت و میشود آبروی آنها را برد و جنایات آنها را به تصویر کشید و نوشت و در اختیار مردمقرار داد و به مردمآگاهی بخشید و با قلماز حق مردمدفاع نمود.
3- به مظلومین عالمجرئت داد و روشنگری به وجود آورد، و بیداری اسلامی که امروز در دنیا بوجود آمده، و در هر گوشه و کنار عالمکه روزنه امید و پنجره نجات بخش دیده میشود سر منشأش قیامامامخمینی(س) و روشنگریهای آن بزرگوار بوده است.
4- معنای اصلی این لفظ زیبا و خوش اقبال را به اندامش پوشاند و ثابت کرد که میتوان( آزاد بود)| آزادانه راه رفت آزادانه فکر و آزادانه فعالیت کرد و در مقابل کسی خمو راست نشد و تعظیمنکرد، این کارهای عمومی بود، که انقلاب آن حضرت به عمومعالمتأثیر کرد، یک کار خصوصی به یک اعتبار برای ایران بوجود آورد و آن برداشتن حکومت فاسد و جایگزین کردن حکومت اسلامی بود دل امامبرای فلسطین و لبنان و افغانستان میتپید همان فریادی که بر سر طاغوتها در ایران میکشید بر سر طاغوتیان افغانستان و فلسطین نیز میکشید در هر انقلابی که در زمان امامبه وجود میآمد، پیشبینیهای که اماممطرح میکرد به طور دقیقی جامه عمل میپوشید، امامدر مسائل جهانی و ملتهای دنیا که گرفتار مستکبرین بودند چهار امر مهمرا دنبال میکرد.
1) پیش بینی موفق نشدن ظالمین و مستکبرین بر سر ملتها
2) حمایت همه جانبه از مظلومین عالمو افغانستان
3) شناخت ملتها به طور دقیق
4) اثر گذاری کلمات او و بیانات او بر دلهای عاشق و ستمکشیده.
5- شناخت اهداف دشمنان از تحت سلطه قرار دادن مردمدر افغانستان نیز همین پنج چیز در بیانات حضرت امامدیده میشود، متاسفانه بیانات حضرت امامنسبت به مسأله افغانستان یک جا جمع نشده است اگر یک جا جمع شود یک کتاب مستقل خواد شد ما در این مقاله پنجرهای به سوی آن کلمات گهر بار حضرت امامـ(ره) نسبت به مسأله افغانستان باز میکنیمـ، و میگوییمحضرت امامـ(س) نسبت به مسائل سیاسی افغانستان مثل جاهای دیگر همان پنج چیز را بیان داشته است.
1- پیش بینی موفق نشدن روسها در افغانستان به نظر حضرت امام (س)
حضرت امامبه ملتهای مظلومعالمدائماً نوید پیروزی میداد و میفرمود: (و شماای مستضعفان جهان وای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپا خیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغات ابر قدرتها و عُمال سر سپرده آنان نترسید و حکامجنایتکار که دست رنج شما را به دشمنان شما و دشمنان اسلامعزیز تسلیممیکنند از کشورهای خود برانید... خود زمامامور را بدست بگیرید و همه در زیر پرچمپر افتخار اسلاممجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع بر خیزید. ما از ملت مسلمان و دلیر افغانستان کاملا پشتیبانی میکنیمـ، ملتی که علیه تجاوزگران به مبارزه برخواسته است بداند که خدا با آنان است و پیروزی نصیب آنان خواهد شد.
اگر مسلمین و دولتهای اسلامی با همآن پیوند اخوتی که خدای تبارک و تعالی در قرآن کریمفرموده است حفظ کنند و اتحاد کنند نه افغانستان مورد تجاوز واقع میشود و نه سایر کشورها.)
امامعلت قطعی بودن پیروزی در افغانستان را آن زمانی به گوش جهانیان رساند که بسیاری از کشورها کار افغانستان را تمامشده به حساب میآوردند و چنین معتقد بودند که جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیمشده است بقیه مستعمرهاند، یک مطلبی را حضرت امامپیش از حمله شوروی به افغانستان وقتی روسها از امامـ(ره) درباره حمله به افغانستان اظهار نظر میکنند اماممیفرمایند: شما بر این کار آن طور که در نظر دارید موفق نخواهید شد (سفیر شوروی آمد پیش من گفت که دولت افغانستان از ما خواسته است که برویمبه آنجا و چه بکنیمـ، من متوجه نبودمکه آنها این کار را کردهاند و حالا آمدهاند دارند میگویند دولتی همدر کار نبوده است، ممکن است دولت همبعد خودشان درست کردهاند، لیکن به او گفتماین اشتباه است ممکن است برای شما که قدرتمند هستید یک کشوری را بگیرید، این آسان است برای شما، اما یک ملت را نمیتوانید مهار کنید، شما وقتی وارد شدید در آنجا نمیتوانید پیش ببرید، و مزاحمت برای شما آنچنان ایجاد میکنند که فلج میشوید، لیکن این کار را کرده بودند و بنا داشتند این کار را بکنند، نه اینکه میخواستند استمداد کنند و از من اجازه بگیرند شوروی، که مملکت اسلامی را برویمبگیریم22/5/59/)
این بیان را حضرت اماممکرر در مناسبتهای مختلف ذکر کردند و مکرر در گوش جهان و دستاندرکاران مربوط به مسائل افغانستان و کشورهای همسایه و کسانی که در مسائل افغانستان قصد دخالت داشتند گوشزد نمودند.
در یک بیان دیگری این خبر مهمرا بعد از آن که روسها در افغانستان آمدند و در افغانستان دچار باتلاق شدن و نتوانستند کاری بکنند امام (س) چنین فرمود: (معلوممیشود که شما سفیر شوروی از اوضاع افغانستان خیلی اطلاع ندارید و نداشتید من به طور کلی بگویمکسانی که در ایران و افغانستان اعمالی به اسمکمونیست انجاممیدهند؛ به نفع شوروی نیست، گر چه اعتقاد من این است که کمونیستهایی که در ایران هستند روابطشان با امریکا بیشتر است در افغانستان حکومت فعلی فشار زیادی به نامکمونیست به مردموارد میآورد. و به اطلاع ما رسیده است که حدود پنجاه هزار نفر از مردمافغانستان کشته شدهاند و علماء اسلامرا در آنجا دستگیر کردهاند اگر تَرکی همچنان براه خود ادامه دهد سرنوشتش سرنوشت محمد رضا خواهد بود...
روزی سفیر شوروی آمد پیش من و گفت افغانستان از ما کمک خواسته است و ما میخواهیموارد افغانستان شویمـ، من گفتمالبته میشود افغانستان را گرفت، ولی بدانید که نمیتوانید دوامبیاورید تا ملت چیزی را نخواهد نمی شود کاری کرد حالا فهمیدند ولی پایشان گیر کرده است. مسأله همانطور که من گفتمخواهد شد. 25/7/64.
بعدها همه متوجه شدند که این بیان محکمو یقینی چگونه تحقق پیدا کرد و اسلامدر افغانستان پیروز میدان شد و همان بیان نورانی قرآن که فرمود: ( کلمه خدا است که همواره در همه جا غالب و والا است.)
آنچنان کلامبه حقیقت نشست و دوست و دشمن را حیران خود نمود گوئی خبر از غیب میدهد و از عالمغیب خبر آورده است خود اشغالگران نیز اعتراف نمودند که اشتباه کردند و گفتند افغانستان راه حل نظامی ندارد. (گورباچف در پاسخ به نامه رهبر حزب خلق ملی پاکستان در مورد توافق نامه ژنو گفت، )مسأله افغانستان راه حل نظامی ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد، و اکنون تنها راه حل مشکل افغانستان ایجاد یک ائتلاف وسیع میان چریکها و حکومت نجیب است.
2- حمایت همه جانبه از ملت مظلومافغانستان و سایر ملتهای مظلوم.
حضرت امامخمینی پیش از تجاوز روسیه سفاک به افغانستان از ظلمهایی که حکومت افغانستان انجاممیداد انتقاد مینمود، و از ظلمی که به ملت افغانستان انجاممیشد خشمگین، و از ملت مظلومافغانستان حمایت میکرد، بعد از اشغال افغانستان تا زمان حیات مبارک خویش در کنار ملت مظلومافغانستان ماند از مهاجرین افغانستان با آغوش باز استقبال صورت گرفت و از کمکهای مادی و معنوی همبرای مهاجرین و همبرای ملت افغانستان دریغ نداشت و بر سر حکامدول اسلامی فریاد کشید چرا ملت افغانستان را یاری نمیکنند، مکرر فریاد کمک خواهی برای ملت افغانستان را گوشزد کرد.
در یکی از بیاناتش چنین فرمود: (ما از ملت مسلمان و دلیر افغانستان کاملا پشتیبانی میکنیمملتی که علیه تجاوزگران به مبارزه برخاستهاند بدانند که خدا با آنان است.)
در حلول ماه ذیحجة الحرامسال 1407 هجری قمری در آستانه برگزاری مراسمعبادی سیاسی حج در پیام مهم خطاب به حجاج فرمود:
بسما... الرحمن الرحیم
و من یخرج من بیته مهاجراً الی ا... و رسوله، ثمیدرکه الموت فقد وقع اجره علی ا...
فریاد برائت ما فریاد برائت پا برهنهها و محرومین جهان است...
فریاد برائت ما فریاد ملت مظلومو ستمکشیده افغانستان است، و من متأسفمکه شوروی به تذکر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود، و به این کشور اسلامی حمله کرد، بارها گفتهامو اکنون نیز تذکر میدهمکه ملت افغانستان را به حال خود رها کنید، مردمافغانستان سرنوشت خودشان را تعیین نموده و استقلال واقعی خود را تضمین میکنند و به ولایت کرملین یا قیومیت امریکا احتیاج ندارند و مسلمبعد از خروج نظامیان بیگانه از کشورشان به سلطهی دیگری گردن نمینهند و پای غرب را اگر قصد دخالت و تجاوز در کشورشان کرده باشد میشکنند... من خون و جان نا قابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهامو در انتظار فوز عظیمشهادتمـ.
قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنها در ایران و افغانستان و فلسطین مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها همبماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلمو شرک و بت پرستی است ادامه میدهد، و بیاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلامـ، این پا برهنههای مغضوب دیکتاتورها خواب راحت را از دیدگان جهان خواران و سر سپردگان که به ستمو ظلمخویشتن اصرار مینمایند سلب خواهد کرد و شعار نه شرقی و نه غربی ملاک ابدی انقلاب است.
در سخنان دیگری در تاریخ 1360/10/5 پیرامون مسائل جهانی سخنانی ایراد فرمودند در ضمن بیاناتشان فرمودند: (... من بار دیگر اشغال افغانستان را توسط چپاولگران و اشغالگران متجاوز محکوممینمایمـ... و آنگاه بر سر سران کشورهای اسلامی فریاد سر میدهد، تا کی سران کشورهای اسلامی تحمل جنایات وحشتناک بر برادران افغانستان و لبنان را نموده و به ندای آنان جواب نمیدهند) این جهان بینی امامنسبت به مظلمومین عالمو افغانستان است.
حضرت امامـ(ره) در شرائطی این بیانات را میفرمودند که ایران اسلامی گرفتار جنگ با صدامملعون و سردمداران غرب و شرق بود، و هر نوع حرفی بر خلاف سردمداران عالمنسبت به ارتباط مسائل سیاسی خلل ایجاد مینمود، ولی امامـ(ره) آنچه که برایش مهمبود دفاع از حق بود و عمل کردن به دستور دین بود
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بهترین بندگان خدا کسانی هستند که بتوانند حقی را با عمل خویش به مردمبفهمانند. "نزدیکترین بندگان به خدا کسی است که بیشتر از دیگران حقگو باشد، گر چه به زیان او بیانجامد و بیشتر از دیگران به حق عمل نماید گر چه در آن ناگواری باشد."
آیةا... جوادی آملی میفرمایند (این آراسته شدن به حق و عدل گرچه بسیار سخت است اما بهترین راه معرفی آن به شمار میرود، اصولا سیاستمداری موفق است که بتواند با دانش و بینش صحیح، به همان گونه که گفته شد نماینده عدل باشد.
اگر همه انسانها خواستار عدلند قرآن نیز عدل را درباره همه میخواهد
(در سخن گفتن عدل را به کار بندید هر چند به زیان خویشاوندان شما باشد.)
در بیان دیگری فرمود: (نباید دشمن یک گروه شما را وادار به بیعدالتی سازد.)
بدین سان قرآن به انسانها دستور میدهد که نه دوستی را مایه افراط سازند و نه دشمنی را سبب تفریط، این بهترین راه جلوگیری از نابینائی ناشی از حب و بغض است.
امیرالمؤمنین(ع) در نامهای که برای مالک(رحمة ا...) نوشت فرمود: (همچون گرگان خون آشامنسبت به مردمستمنکن، زیرا مردمبر دو گونهاند یا برادر دینی تواند و یا همسان تو در آفرینش.)
این فرمان امیرالمؤمنین(ع) با تاییده همان تعالیمقرآن کریماست که پیامبر(ص) را به اجرای عدل نسبت به غیر مسلمانان ترغیب میکند، مثلا هر گاه اهل کتاب در اختلافشان نزد شما آمدند یا خودتان اختلاف آنها را حل کن و یا آنان را به دادگاه اهل کتاب بفرست.
(اگر نزد تو آمدند میان آنان داوری کن یا از ایشان روی برتاب و اگر از آنان روی برتابی هرگز زیانی به تو نخواهد رسانید و اگر داوری میکنی پس به عدالت در میانشان حکمکن که خداوند دادگران را دوست دارد.)
آیةا... جوادی آملی میفرماید همین اصل قرآنی در فقه نیز جاری است و به خوبی نشان میدهد که قرآن کریمتا چه اندازه به عدالت همه جانبه و همه گستر بها میدهد و حضرت امامـ(ره) چون فقیه عادل و جامع الشرائط بود به این اصل عمل کرده و خیرخواه همه انسانها در روی زمین بود و تا توانست از مظلومین بر اساس عدالت دفاع کرد و خود را سخن گوی فریاد آنان قرار داد و ناله ملت افغانستان و لبنان و فلسطین را سر داد و از آنان دفاع نمود.
4- اثر گزاری کلمات او بر دلهای عاشق و مجاهدین افغانستان
در آغاز اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق و همکاری دولت کمونیستی وقت افغانستان با ارتش سرخ نسبت به اشغال افغانستان و پیاده کردن اهداف استعماری یک سره وعدهها و نویدها برای مردمافغانستان داده شد، در ابتدا یک عده خود فروخته و جاهل نا آگاه باور کردند و تبلیغات به نفع استعمارگران شروع شد اما بعد از این که توده مردمو علماء به پا خاستند و اهداف آنان را بر ملا نمودند و در همین مورد پیامحضرت امامخمینی(س) در دنیا از طرق مختلف پخش شد و کمکمبگوش مردمرسید برای مردمروحیه جدید و قوت قلبی شد و نفس تازه دمید.
بعد از شش ماه از تاریخ اشغالگری و متوجه شدن مردماز اهداف شومشوروی و عمال پلیدش در داخل کشور پیامحضرت امامـ(ره) در مبارزه فصل جدید بوجود آورد در تاریخ 2/5/58 پیامبدین شرح از طریق رادیوها بگوش عالمطنین انداز شد و عطر غیرت و شجاعت را به مشامهمگان رساند فضای افغانستان یک پارچه با مشتها گره کرده مرگ بر روسیه روسیاه سر دادند او با عصبانیت ملت افغانستان را مخاطب قرار داده فرمود:
(ملت افغانستان از ایران عبرت بگیرند و این فاسدها را که مردمرا به خاک و خون میکشند به سر جای خودشان بنشانند ارتش افغانستان به ملت بپیوندند، این حکماسلاماست ادارات دولتی افغانستان همانطوری که ادارات ما به ملت پیوستند به ملت بپیوندند ما امیدواریمکه با وحدت کلمه مسلمین مسائل افغانستان حل شود من از خداوند تبارک و تعالی سلامت و توفیق مسلمین را خواستارمـ، 27/ /58)
این بیانات آن چنان به دلها جا گرفت و این خروش آسمانی چنان به گوشها نواخته شد که مردمصدای ا... اکبر خمینی رهبر سر دادند و تا بیرون کردن روس از میهن و تا به حال ادامه پیدا کرد، امامـ(س) همان زمان از خطر اختلاف و شیطنتهای که دارد قیامافغانستان را به سمت مصادره شدن میکشاند پیامدیگری در طی یک سخنرانی به دنیا اعلامکرد. در لبنان و افغانستان هماکنون ایادی استعمار سر گرمساختن مسلمین به مسائل خودشان است، تا بدین وسیله از افشای ماهیت شیطانیشان جلوگیری نمایند، استعمار به خوبی دریافتهاند که پیروزی انقلاب اسلامی در افغانستان... زمینه ساز سقوط سلطه استعماری در جهان خواهد شد.
لکن بدانند که آنها راه بجای نخواهند برد و افغانستان اولین شکست و آخرین سلطه روسها در جهان خواهد بود ملت مسلمان افغانستان به یاری خدای بزرگ حتماً پیروز شدنی است.
این پیامها و سروشها و خروشها قلبها را به سمت او کشاند و دلها را به همدیگر گره زد و با فضای معنوی از میهن و سرزمین دفاع شد و همه میگفتند:
بر خیز که ترک جان و سر باید کرد
در کوچه عاشقی گذر باید کرد
چون روح خدا در این سفر همره ماست
مردانه در این راه سفر باید کرد
مردمبه اختلاف اندازان طعن زدند و تا پایان دادن طومار ارتش سرخ یک صدا شدن صدای ا... اکبر یک صدا از سنگرها و کوچه پس کوچهها طنین انداز شد و همه را به اتحاد فرا خواند و چنین سر دادند.
فضای زندگانی تار تا کی
سر وحدت بپای دار تا کی
بیا تا در کنار همنشینیم
بجان همدیگر رگبار تا کی
اما متأسفانه بعد از بستن شدن طومار ارتش سرخ و پیروزی این قیامتاریخی جنگهای داخلی و قومی و مذهبی کامملت را تلخ کرد و کرد آنچه را که نباید میکرد.
5- شناخت اهداف دشمنان از اشغال افغانستان و شناخت مردمافغانستان
آنچه که از اهداف اشغال شوروی معلومشد و تحلیل گران همگفتند اشغال کشور و به یغما بردن منابع دسته اول و به تدریج از بین برد اسلامبود و به این دلخوش داشته بودند که با همکاری دولت فریب خورده و مزدور و غفلت عدهای ناآگاه میتوانند با اشغال به همه اهدافشان به افغانستان دست پیدا کنند مهمترین غفلت آنان شناختن ملت افغانستان و جوانان غیور و متدین و ریشه اسلامعزیز در وجود مردمافغانستان بود آنان نصیحت امامرا نادیده گرفتند آن زمان امامـ(س) به عنوان نصیحت و هشدار جدی اشتباه آنان را به رخ آنان شد که کسی باور نداشت دیگر افغانستان روی استقلال را بخود ببیند و پیروز شود، ولی اماممردمافغانستان را شناخته بود و باورهای دینی آنها را درک کرده بود که به روسها گفت شما اشتباه کردید و مکرر از غیرت و دین داری مردمافغانستان تجلیل نمود و جوانان غیور افغانستان را ستود و به مردمدنیا اعلامداشت که همین جوانان و مردممتدینی که تا بحال در مقابل اشغالگران ایستادند به پیروزی خواهند رسید و کشور را آزاد خواهد نمود در تاریخ 29/7/59 ملت افغانستان را چنین ستود.
(شما ملاحظه کنید افغانستان را، افغانستان در عین حال که احزاب چپی دارد که قدرتمند و حکومتش همبا ملت مخالف است ملت همبا حکومت و آن قوای ابر قدرت وارد در آنجا شده است، آن چنان صدمه به شوروی وارد شد در این کار که پیش همه ممالک مفتضح شد آنچنان سیلی زدند چریکهای قدرتمند افغانستان به روی شوروی که باید سرش را بلند نکند...)
سربازان ملت افغانستان را امامـ(س) غیور مردان تاریخ زمان نامید و آنان را چنین مدال داد
(ارزش این چریکهای افغان این است که شکستند آن بتهای بزرگی را که تراشیده بودند که اگر چنانچه کسی با شوروی یک کلمه بگوید باید به فنا برسد، اینها شکستند این را، آورده برای آنها که الان با همه قوای که آن قدرت بزرگ پیش آورده برای آنها و حکومت خودشان همبا آنها مخالف است با دولتش مخالف است.
چریکهای افغانی شکستند این هیولا را و چیزی که برای ملتها آورده بودند و به دنیا باورانده بودند که دیگر افغانستان تمامشد ولی خواب آنان تعبیر نشد مشتهـای ملت غیور و ستمکشیده افغانها بر سر آنان چون ابابیل فرود آمد و محاسبات آنان را در همکوبید.)
در یک مصاحبه تلوزیونی در تاریخ 13/8/59 وقتی خبرنگار در رابطه به مساله افغانستان از امامـ(ره) سؤال کرد که آیا به نظر شما ملت افغانستان پیروز خواهد شد امامـ(ره) چنین فرمود:
ما دیدیممداخله نظامی شوروی در افغانستان که یک ملت ضعیف ولی زنده است و با قدرت ایمان مقابله کرده در عین حالی که حزبهای چپی همه با همهستند مع ذلک جوانهای برومند افغانستان در مقابل آنها ایستادند و الان مدت زیادی است که از برای شوروی ایجاد مشکلات کردند به طوری که باید بگویمشوروی را شکست سیاسی داده است.
این برای این بود که فهمیده شود این طور نیست که اگر شوروی به یک جایی حمله کند دیگر نمیشود حرفی زد و صد در صد باید تسلیمشد... من همین جا عرض میکنمکه دنیا بدانند و ملت غیور افغانستان بدانند با ایمان راسخ بجنگند که خدا با آنان است، هر چه بیشتر صفوف خودشان را فشردهتـر کنند و با ایمان راسخ بجنگند تا پیروز شوند و بدانند که پیروزی نزدیک است.
آری هماو ملت افغانستان را شناخته بود وهممردمافغانستان به او علاقه داشت، علاوه بر آن که پیامهای اورا مردمبه جان دل میپذیرفتند، کتابهای حضرت امامنیز در افغانستان در میان پیروان اهلبیت درطول بیش از سه ده درمحاکمقضائ وتقلیدی پر رنگتـر از سایر کاتبهائ مراجع دیگر جایگاه داشته و دارد، توضیح المسائل حضرت امامرا مردماز نجف و ایران با این که آوردن کتابهای امامدر آن زمان جرمبود و اگر در ایران به دست کسی دیده میشد اورا آزار و اذیت میکردند با این حال مردمآن را با خود میآورند ازان استفاده میکردند، و درمیان نسل جوان ومردمجزی کتابهای ضروری بود که باید در هرخانه باشد، و در هر فرصتی که برای مردمپیش میآمد، مخصوصاً در شبهای جمعه ازین کتاب برای یاد گیری مسائل شرعی استفاده میکردند، ودر میان نسل جوان جزء کتابهای درسی به حساب میآمد، زبده الاحکام نیز در حوزههـای علمیه تدریس میشد طلاب جوان به تحصیل این کتاب میپرداختند، کتاب تحریر الوسیله نیز در طول دوران جهاد علمای شیعه عمدتاً نسبت به حل دعاوی حقوقی وجزای ازین کتاب استفاده میکردند و تحریر الوسیله فصلالخطاب بود در حل دعواها، وقتی مردمبه زیارت حضرت رضا علیه السلاممیآمدند، این کتاب جزی سوغاتهای به حساب میآمد، که با خودشان برای علما میآوردند، در منزل کسی اگر یک نفر با سواد وجود داشت، حتماً تحریر الوسیله در منزل او بود و برای پاسخ گویی به مسائل شرعی ازان استفاده میکرد.
اینها نمونههای بیانات بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران حضرت امامخمینی(س) به مناسبتهای مختلف راجع به افغانستان است که همه آنها بجا بود و به طور دقیق اتفاق افتاد اگر تمامبیانات ایشان در زمینههای مختلف نسبت به مسائل افغانستان یک جا جمع شود یک کتاب خواهد بود، در پایان این مقاله وصف حضرت امامـ(س) را از زبان حکیمفرزانه آیتا... جوادی آملی به پایان میبریمزیرا بزرگ را بزرگ میتواند وصف کند ایشان امام (س) را چنین میستاید:
(امامیعنی بزرگ راهی که با رهنمودهای او همراه روشن میشود و هممقصد آشکار میگردد، و پیروی از راهنماییهای او، گذشته از اینکه در پیمودن راه نقش بنیادی دارد در نیل به مقصد نیز سهمبسزایی خواهد داشت، و انحراف از خط سیاسی او موجب گمراهی و سبب ناکامشدن و به هدف نرسیدن خواهد بود.
امام (س)، آن بزرگ راه میگویند، هر راهی انسان را به مقصد نمیرساند و قرآن کریمنیز هر راهی را امامنمیداند قرآن کریماز بزرگ راهی که رسیدن به آن همان و آشنایی به هدف همان به امامتعبیر میکند.
آری او راه خدا بود، قوت قلبها بود،در همکوبنده ظلمها بود، چراغ هدایت نسلها بود، درس وفا و اخلاص و عبودیت برای انسانها در قرنها بود، او روح ا... بود، روحش شاد یادش گرامی باد و مسیرش پر راهرو باد.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/18120
تگ ها: